اوّاب

دست نوشته های طلبه ای که فرزند انقلاب اسلامی است

دست نوشته های طلبه ای که فرزند انقلاب اسلامی است

اوّاب

:. چیزی که به راحتی به دست نمی آید را
باید به سختی به دست آورد .:

طبقه بندی موضوعی

[جلسه چهارم: حـسـیـن ع بـایـد قـیـام کنـد]

چهارشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۳، ۰۲:۰۸ ب.ظ

السلام علیک یا ابا عبدالله

الحمد لله رب العالمین، بارء الخلائق اجمعین، والصلاة والسلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب قلوب العالمین ابی القاسم محمد (ص) و علی اهل بیته الطاهرین المعصومین المنتجبین و لاسیما بقیة الله فی الارضین روحی له الفداء

]مقدمه[

عرض شد که تمام هستی در واقعه کربلا، احساسشان را گره زدند به احساس حسین و اینکه حتی یک نفر غیر مسلمان و تاریخ نخوانده وقتی در معرض شرح حوادث عاشورا قرار می گیرد، که حسین اینطور، اصحابش اینطور، علی اکبر چه شد، قاسم، عبد الله، علی اصغر، عباس و زینب و ... اینها چه مصائبی در این برش کوتاه اما عالم گیر تاریخ برشان وارد شده است، این فرد سرشار از نفرت و لعن می شود نسبت به یزید لعنت الله علیه و ایادیش، سرشار از تاثر می شود برای انسان هایی که گفتیم چه همه مرز هویتی با این آدم دارند.

اینکه تمام هستی احساسشان را گره می زنند به احساس حسین ع، یک نمود تاریخی اش در روضه های شخصیی است که در روایات آمده که از غیب برای انبیاء خوانده شده. از آدم ، نوح و ابراهیم علی نبینا و آله و علیهم السلام که جریان حضرت ابراهیم بسیار مهم است. در ابتلاء حضرت به اینکه خدواند از ابراهیم خواسته، پسرش اسماعیل را قربانی کند. در نهایت آن قوچ می آید و اسماعیل ذبح نمی شود و خداوند در این صحنه چه می فرماید؟ «وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظیمٍ(107 صافات)» در توضیح این آیه در عیون اخبار الرضا- از حضرت رضا علیه السلام روایت شده:

چون حق تعالى گوسفند را براى فداى اسمعیل فرستاد، حضرت ابراهیم علیه السلام او را ذبح کرد، به خاطر رسید که: اگر به دست خود فرزند را قربانى کردمى، عجب ثواب عظیم دریافتمى و به قدم همت به درجه رفیع شتافتى. حق سبحانه وحى فرستاد: اى خلیل از جمله خلقان، که را دوست‏تر دارى؟ گفت:

حضرت محمد صلّى اللّه علیه و آله که حبیب و صفىّ تو باشد. خطاب آمد او را دوست‏تر دارى یا خود را؟ حضرت ابراهیم گفت: به عزت و جلال که او را دوست‏تر مى‏دارم. خطاب رسید: فرزند او را دوست‏تر دارى یا فرزند خود را؟

گفت: فرزندان او را دوست‏تر دارم. خداى تعالى وحى فرمود که یکى از فرزندان او را به خوارى و جور و ستمکارى غریب و تنها و گرسنه و تشنه در زمین کربلا شهید کنند، حضرت ابراهیم علیه السلام چون شمه‏ اى از این واقعه بشنید، قطرات اشک بر صفحات رخسار فرو بارید، خطاب رسید که: اى ابراهیم ثواب گریستن تو بر حضرت حسین علیه السلام و المى که به قلب تو رسید، برابر آن ثوابى است که به دست خود فرزند را قربانى کنى.

سوال: چه سری وجود دارد که گریه برای حسین ع، ثواب قربانی کردن اسماعیل به دست ابراهیم را دارد؟

این عظمت از کجا آمده؟

[مقدمه دریافت این عظمت]

نگاه کنید به جبهه مقابل، اصلاً نامی و نشانی از اینها نمی آورم، اینها چه کسانی هستند؟

اینها همان هایی هستند که در غایت تعلق به دنیا قرار دارند، همان هایی که پیام خداوند را از این آیات نگرفته اند

« وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ (64 عنکبوت)»

و بر خلاف جریان مصوب هستی دارند حرکت می کنند، خدا را که خالق و مالک است نادیده گرفته اند و خود خدایی می کنند.

حسین که فرمانده و امیر و مظهر حیات اخروی است و یزیدی که با زر و زور و تزویر می خواهد ژنرال جبهه دنیاگرایی باشد.

آیا حسین این تعارض را در مملکت خویش می پذیرد؟

هیهات من الذلة.

امیر هستی برای دفاع از هستی، دفاع از نام خدا و اسم خدا و حکومت خدا بر زمین باید به جنگ ژنرال دنیاگرایی برود، ژنرالی که انگل هستی است.

اینجاست که رمز عظمت حسین ع روشن می شود و معلوم می شود که چرا تمام هستی، احساس خود را گره می زند به احساس حسین ع.

لکن متاسفانه می بینیم که امیر هستی کم یاور است و انگل هستی پر همپالگی و بی منطق و بی عقل «وَ أَکْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ (110آل عمران)»

اگر از این منظر نگاه کنیم، مبینیم که زندگی اولیاء الهی و معصومان در طول تاریخ در فضای همین درگیری بوده، لکن درگیری امام حسین ع چیزی دیگری بوده است که ان شاء الله بیان خواهد شد.

اما جنگ دنیاگرایی و آخرت گرایی، آیا یک جنگ اصیل است؟ یعنی اصل بر این است که حتما جنگ باشد؟ خیر، صد البته که جنگ خوب نیست. در آیه شریفه 213 سوره بقره داریم که «کَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً»، طبق تفاسیر، مردم بر روی زمین یک امت واحده بودند که بر اساس تعالیم انبیاء از حضرت آدم علی نبینا و آله و علیه السلام  تا دوران حضرت نوح ع در سلم و صلح زندگی می کردند لکن اختلاف روی داد، بر چه اساسی؟ سر چه مسئله ای؟ خداوند متعال در همین آیه می فرماید «فَبَعَثَ اللَّـهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِ‌ینَ وَمُنذِرِ‌ینَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلَّا الَّذِینَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ فَهَدَى اللَّـهُ الَّذِینَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّـهُ یَهْدِی مَن یَشَاءُ إِلَىٰ صِرَ‌اطٍ مُّسْتَقِیمٍ» جنگ حق و باطل از سر طغیان اهل کتاب و از سر برتری خواهی بعضی بر بعض دیگر بوجود آمد. حال آنکه خداوند مرجع و ملجاء حل اختلافات و شخص برتر جامعه را خود مشخص نموده بود. و ایشان کسانی نبودند جز انبیاء و کسانی نبوند جز ائمه طاهرین علیهم السلام  و نائبان خاص و عام این حضرات.

« یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی‏ شَیْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلاً (59نساء)»

 که ما در تاریخ مشاهده کرده ایم که این اهل کتاب اهل بغی و طغیان و ساختار شکن و جنگ طلب، چه کردند با انبیاء قبل از اسلام، و آخرین ورژن از اهل کتاب چه کردند با خاندان رسول مکرم اسلام حضرت محمد المصطفی صلی الل علیه وآله و سلم، چند هفته بعد از رحلت حضرت اولین زهر خود را ریختند و متاسفانه هنوز همین جریان ادامه دارد. چرا ادعای وحدت می کنم بین جریان مذکور و جریان حاضر؟ زیرا نقطه آغاز، منشاء و محل اتحاد اینها، جدایی از ولایت و جدایی از نظام اجتماعی طراحی شده در متن دین اسلام است، و تن دادن به نظام های خودساخته و امروزه نیز تن دادن به نسخه های دیگر ساخته است. دست غرب کاملاً در جریانات وهابیت و بهائیت و سلفی گرهای غیر مسمانی مانند داعش و ... بر چه کسی پوشیده است؟ شاید بعضی بگویند اینها پدیده های اجتماعی است و باید مورد مطالعه جامعه شناختی و ... قرار بگیرد، مشکلی نیست؟ این پدیده از کجا آمد؟ نقطه عطفش چه بود؟ همه را با هم مطالعه کن، مدل را کامل در نظر بگیر. در عالمی که کوس جهانی شدن و دهکده جهانی می زنند، ما جمهوری اسلامی از دستشان در رفتیم بر فرض، بقیه چطور؟ این همان دهکده تحت کنترل و مدیریت فاخرانه و مقتدرانه شماست؟ شما خود قربانی جریانات شیطانیی خواهید شد که در جهان آتشش را بپا کردید.

آیا انبیاء و اولیا ساکت نشستند در مقابل این طغیان؟ هیهات من الذلة. هرگز! ایشان نمایندگان خدا بر روی زمینند و اینان هدفی جزء تحقق احکام الهی بر روی زمین و جز عبادت و بندی خداوند ندارند، و پای پیمان الست بربکم ایستاده اند و روش کارشان هم استقامت و پایداری است.

«إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَ‌بُّنَا اللَّـهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُ‌وا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ (30 فصلت)»

مشخص است که این ایستادگی سلحشورانه و آن طغیان شیطانی دنیا زده گان، که هدفی جز چریدن و دریدن بر روی زمین ندارد، نتیجه می دهد یک رویارویی و مصاف ماندگار را.

مصافی که تا دین و دبندار هست و تا دنیا و دنیا پرست؛ هست و هست و هست.

این را شما در زندگی ائمه معصمومین ع ببنید که همواره درگیر بودند با قدرت طغیانگر زمان خود، از حضرت نبی اکرم ص تا امیر المومنین ع و امام حسن ع که ایشان مقدمه ساز کربلا بودند، کسی نگوید که حسن ع صلح طلب بوده، گاهی نیرنگ ظالم را فقط گذر زمان و کنار رفتن ابر از چهره تابان ماه روشن می کند. صلح امام حسن ع مقدمه عاشورا بود، صلحی که با توجه به مفادش چنان دست معاویه را بسته بود که هر تکانی و حرکتی از جانب معاویه، نقض صلح بود و آن وقت قیام حسینی جواب این نقض است هیچ تعارفی و تذبذبی وجود ندارد، چنان که در سیره حضرت امیر ع تعارف و تذبذب وجود ندارد. این ادبیات اسلام است.

همین را شما در سیره سایر ائمه می بینید این خاص امام حسین ع  و امام علی ع نبوده، تمام ائمه ما ع شهدای همین مکتب و منش بودند و البته با تدبیر، جنگ و صلح برای ایشان ابزار بوده جهت تعالی کلمة الله و دین خدا و هیچ یک از این دو، نه جنگ و نه صلح، هیچکدام اصیل نیستند، اصل حفظ حیات طیبه الهی در مقابل تن دادن به خواری و خباثت دنیاگرایی است.

صلی الله علیک یا ابی عبدالله

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی