اوّاب

دست نوشته های طلبه ای که فرزند انقلاب اسلامی است

دست نوشته های طلبه ای که فرزند انقلاب اسلامی است

اوّاب

:. چیزی که به راحتی به دست نمی آید را
باید به سختی به دست آورد .:

طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب با موضوع «نکات قرآنی» ثبت شده است

 [مقدمه]
وقتی از مذمت دنیا و دنیاگرایی برایت گفته می¬شود، ذهنت به سمت حساب¬های شخصی انباشته از ریال¬ها و دلارهایی منصرف می¬شود که اولین رقم سمت چپشان پشت سر حداقل هشت، نه تا صفر صف کشیده است. یا منصرف می¬شود به خانه¬ای که درش، و البته در که نه! دروازه هشت در چهارش باز که می¬شود، نظرت بعد از گذر از جاده باریک شنی از میان چنارهای سر به آسمان کشیده، پچیده و در قلب باغ، به ویلایی می¬افتد که از نمای شیشه¬ای¬اش نمی¬توانی بفهمی چهار طبقه است یا پنج طبقه؟
و ذهنت شاید منصرف شود به خیلی چیزهای دیگر که میل من به آن¬ها نمی¬کشد، حتی برای تصور و نوشتن.
مظاهر دنیا طلبی و تفاخر به آن¬ها و مسابقه عجولانه در این میدان، در جای جای شهر ما و محل ما و در میان دوستان ما، چیزی نیست که پوشیده باشد، چون به نوعی، فرهنگ عمومی شده است و شاید هم بوده است، «أَلْهَئکُمُ التَّکاَثُرُ»1.
شاید قبول کردنش سخت باشد، اما مصادیق دنیاگرایی محدود به این مواردی که به ذهن ما می¬رسد نیست. دنیازدگی که مثلاً در این آیه از کلام الله المجید، «وَ مَا هَـذِهِ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ‌ الْآخِرَ‌ةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ»2 مذمت شده، مصادیق متنوعی دارد که هر کدام ظهور و بروز خاص خود را دارد.
دنیای تاجران و کارمندان و سیاستمداران، نمودهای ملموسی در فضای اجتماعی ما دارد، همچنین دنیای جوانان پر شور، که عموما در تحوّر ساختار شکنانه و بی¬مبنای ایشان ظهور پیدا می¬کند.
دنیای شیرین طلاب، که چندیست به نعمت درکش نایل شده¬ام نیز، برای خودش دنیایی است. دنیایی با حلاوت خاص خود و غیر قابل مقایسه با طعم دنیای غیر.

السلام علیک یا ابا عبدالله


کاروان دلباختگان اباعبدالله فضای شهر، محل و مدرسه همه و همه را تغییر داده. دیگر کسی دغدغه درس و بحث ندارد، حتی حاج آقای بها... که به نوعی سنتی ترین تم حوزوی را در بین اساتید ما دارند هم، امروز بعد از این که از قم آمد تهران و موافقت جمع جاماندگان کاروان را جلب کرد، درس را تعطیل کرد و با عجله برگشت قم تا از کاروان جا نماند. 


http://media.snn.ir/original/1393/08/18/IMG09153122.jpg

من جا مانده ام و هیچ کار خدا بی حکمت نیست. شاید حکمتش این است که باید چون پدرم آدم ع در میان صخره های تنگ و سرد زمین هبوط، دست توسل به آسمان برده و دقیق بجویم که چه گناهی در این 40 روز مرا از عرشه کشتی نجات به این تنگنا کشیده؟ چه شد که گلویی که فریاد یا حسینش در میانه حلقه شور بلند بود امروز صدایش خاموش شده و آه الوداع هم که صدایی ندارد. می دانم که یا لثارات گفتن کار من نیست.

این روایت از امام صادق را شنیده ای که می فرماید «إِذَا لَمْ تَکُنْ حَلِیماً فَتَحَلَّمْ»1، اگر آدم حلیمی نیستی ادای حلیم بودن را در آور؟ اگر این را تطبیق دهی به خون خواهی حسین ع، آن هایی که الان پیاده در راهند، یا پشت مرزند و یا و یا و... آن هایی که از جریان موظفی زندگی روزمره خود کندند و در راهند، اینها دارند مشق می کنند خون خواهی حسین ع را و من که حتی از در آوردن ادای خون خواهی او عاجزم، می دانم که یا لثارات گفتن کار من نیست.

باید بجویم گناهی را که مرا پابند زمین کرده.

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا ما لَکُمْ إِذا قیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ

أَ رَضیتُمْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا مِنَ الْآخِرَةِ

فَما مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلاَّ قَلیل2

________________________________

1. ِالکافی ج : 2 ص : 113
2. 38 توبه


وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ (96 اعراف)

و اگر اهل شهرها و آبادى‏ها ایمان مى‏آوردند و پرهیزکارى پیشه مى‏کردند، یقیناً [درهاىِ‏] برکاتى از آسمان و زمین را بر آنان مى‏گشودیم، ولى [آیات الهى و پیامبران را] تکذیب کردند، ما هم آنان را به کیفر اعمالى که همواره مرتکب مى‏شدند [به عذابى سخت‏] گرفتیم.

ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ (41 روم)

در خشکى و دریا به سبب اعمال زشتى که مردم به دست خود مرتکب شدند، فساد و تباهى نمودار شده است تا [خدا کیفر] برخى از آنچه را انجام داده‏اند به آنان بچشاند، باشد که [از گناه و طغیان‏] برگردند.

]مقدمه[

کَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّـهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِ‌ینَ وَمُنذِرِ‌ینَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ ۚ وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلَّا الَّذِینَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ ۖ فَهَدَى اللَّـهُ الَّذِینَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ ۗ وَاللَّـهُ یَهْدِی مَن یَشَاءُ إِلَىٰ صِرَ‌اطٍ مُّسْتَقِیمٍ (213 سوره مبارکه بقره)

 

اختلاف بین امت، مسئله ایست که حضرت حق تعالی به منظور حکمیت در آن، سلسه انبیاء را با رسالت تبشیر و انذار و مجهز به کتاب و ادبیات الهی، به سوی جامعه بشری ارسال کرده.

شاید یکی از بهترین بیان ها برای فهم و درک اهمیت و جایگاه ویژه مسئله اختلاف در بین امت همین باشد.

اکمل و اشرف مخلوقات شغل و وظیفه اجتماعیشان همین مسئله اختلاف بوده. آن هم وظیفه اجتماعی که مستقیماً از سوی حضرت حق تعالی بر دوش این حضرات علی نبینا و آله و علیهم السلام قرار گرفته است.