اوّاب

دست نوشته های طلبه ای که فرزند انقلاب اسلامی است

دست نوشته های طلبه ای که فرزند انقلاب اسلامی است

اوّاب

:. چیزی که به راحتی به دست نمی آید را
باید به سختی به دست آورد .:

طبقه بندی موضوعی

[جلسه اول: تعالی در محفل حسین ع]

سه شنبه, ۶ آبان ۱۳۹۳، ۰۱:۱۳ ب.ظ

السلام علیک یا ابا عبدالله

]مقدمه[

سلام علیکم و رحمة الله

بسم الله الرحمن الرحیم

توفیق شد که در خدمت مجلس حضرت ابا عبد الله در محضر شما عزیزان قرار بگیرم. خداوند متعال را به این جهت شکرگزارم و از حضرت حق جلّ و علا طلب مغفرت، رفع حجاب های ظلمانی حائل میان نفسم و وجود پر برکت ذوات معصومین علیهم السلام و همچنین استعانت در انجام  وظیفه ای که به بنده سپرده شده دارم.

الحمد لله رب العالمین، بارء الخلائق اجمعین، والصلاة والسلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب قلوب العالمین ابی القاسم محمد (ص) و علی اهل بیته الطاهرین المعصومین المنتجبین و لاسیما بقیة الله فی الارضین روحی له الفداء

نقش و نمود عاشورا و محرم و مجالس عذارادی حضرت اباعبدالله ع  از کودکی در زندگی ما یک نقش ویژه ای بوده و هر یک از ما وقتی با انصاف به نفس خودمان خیره شویم و دقت کنیم می بینیم  در این محافل، بار و توشه ای حسینی، مبارک و هدایتگر در نهان خانه نفس خودمان اندوخته ایم. لکن همواره مجلس اباعبدالله برای ما همراه با طراوت بوده و جایگاه رفیعی در حیات انسانی ما دارد. این طراوت از کجاست؟

]طرح مسئله[

غیرما، منظورم افرادیست که نسبتی با دستگاه اباعبدالله ندارند جهت رفعت و لذت، تعبیر خودمونیش برای کلاس و پرستیژ و افتخار، به عنوان مثال رستوران گردون برج میلاد و مسافرت فلان و ماشین بهمان را می پسندند، و ما رفعت و لذت را در مجلس حضرت سید الشهداء جستجو می کنیم.

 البته بنده خودم برج میلاد رفتم، ماشین نو سوار می شوم و  کارم بدون کامپیوتر جلو نمی رود. منظورم نفی کلی فایده دستاوردهای دنیای مدرن نیست، منظورم نفی هرگونه بالیدن به این برج های و مفاخر بشری است؛ نفی همان چیزی این که می شود مصداق آیه «أَلْهاکُمُ التَّکاثُر» ساده بگم که این ها با کلاس بودن نیست، کلاس یعنی طبقه و رتبه و در دنیای مدرن آن کسی که مرتبه بالاتری دارد می رود و در طبقه فوقانی برج غذا می خورد. اینها را دقت کنید که همه در فضای زندگی حیوانی انسان محدود می شود اما دنیای مدرن چه نسخه ای برای روح و انسانیت انسان دارد؟ اصل زندگی انسان، نفسانی و روحانیست.

حالا شما به مجلس اباعبدالله توجه کنید. نفس تو و متعلقاتش در این مجلس بهره مند می شوند و این راز طراوت هر ساله مجلس اباعبدالله برای شماست؟ خوب حاج آقا خیلی قشنگ، اما این را از کجا می گویی؟ به چه دلیل؟

وقتی پایت را می گذاری در منزل و محفلی که مزین شده به این سیاهه ها، داری ارتقاء درجه و رتبه پیدا میکنی و این منزل هم دیگر مثل قبل نیست، یک منزل ملکوتی است. به چه جهت؟ آیا هر کسی این سعادت را دارد که دعوت شود به مجلس امام حسین ع؟ خیر. خیلی از آدم ها هستند که در همین ایام محرم هم گذرشان که هیچ ذهنشان سمت محفل امام حسین ع نمی آید. همین را بکش بزن به زمان های غفلت خودت، آیا آن زمانی که انسان به هر دلیل غافل است یا خدای نکرده مشغول گناه است، شرف حضور در محفل و مجلس حضرت را دارد؟ پس صرف ورود و قرار گرفتن زیر این بیرق و حاضر شدن نفس در این مکان یک تعالی است.

حال آمده ای و احساس خودت را گره می زنی به احساس خاندانی که حب و بغضشان منطبق بر حب و بغض حضرت رسول اکرم ص اشرف مخلوقات است.

ببین احساست از این عوالم پست و پایین را، مثلاً من از دست کارگر تره بار ناراحت می شوم که چرا این سیب گندیده را انداخت توی کیسه. یا فلانی دو ساله چند میلیون ما را نداده و یا از طرف ناراحتیم که چرا به من احترام نکرد و چرا و چرا و چرا ... همین نفس احساساتی من [آه]در این محفل گره می خورد با غم یک دردانه. بعد از اینکه یتیم نوازی پدرش را در منزل زباله دیده، و دیده که پدر در مسیر کربلا بعد از آمدن خبر شهادت حضرت مسلم چگونه دختر مسلم را در آغوش گرفت - خوب ایشان طبق نقل دایی فرزندان مسلم بود ـ و او را دلداری داده، دست بر سرش کشیده. حالا ظهر عاشورا همین پدر سوار بر مرکب عازم میدان است. اسب حکرت نمی کند. حضرت به پایین نگاه می کند، دخترش را می بیند که پای مرکب را گرفته و می گوید پدر ما را به مدینه بازگردان، و پدر باید برود  به میدانی که سر انجامش شهادت است و قرار نیست کسی بعد از این دختران حسین را یتیم نوازی کند.

ببین احساسات ما در این محفل است که گره می خورد به احساس حسین ع و احساس زینب و احساس عباس و سکینه! این یعنی تعالی ،این یعنی وِلایت یعنی رابطه احساسی و محبتی بین من که انسانی ناقص هستم با خاندانی که خاندان نبوت و در ارتباط با خداوند هستند. انسان هایی که به کمال نزدیکند و  به انسانی که کامل است. حسین جان!

امّا همین ؟نه! یک چیز دیگر هم هست که این مال خواص است، از جهت سختی و خلوص. انشاء الله ما هم لیاقت آن را داشته باشیم. لکن یقین بدانید که راه ما جزء این نباید باشد و لا اقل باید خودمان را در این راه به سختی بیندازیم و مجاهدت کنیم و شهید شودیم به فضل پروردگار، اینکه میگوییم باید دلیل دارد وعده برای روزهای بعد ان شاء لله.

سکوی اصلی تعالی در محفل امام حسین ع که اصل پیام عاشوراست و به همین جهت امام خمینی ره محرم و صفر را دلیل اصلی حیات اسلام دانسته. بحث وَلایت است. ما باید از مجلس امام حسین و نهضت ایشان پیام اصلی را بگیریم که البته این پیام یک فرمول تک بعدی هم نیست همانطور که عرض شد در طول هیئتی بودن و از صمیم قلب حسین دوست بودن و ... است.

ببنید آن هایی که تا آخر پای امام حسین ایستادند، چه کسانی بودند؟ همان هایی بودند که قبل از حضرت با تمام وجود در راه امام بودند، منقاد، گوش به فرمان و تحت حکومت امام بودند. ولایتمدار بودند! بعد این افراد نقشی در هستی زدند که تا ابد فروزان است و الاّ باکین علی الحسین در همان صحرای کربلا نیز حاضر بودند. لکن متوقف در ارتباط احساسی بودند و این احساس آن ها را به ورطه عمل نکشاند. این سکوی اصلی تعالی در نهضت اباعبدالله است.

مسئله اصلی مسئله ولایت و حکومت انسان کامل بر تمام ابعاد زندگی انسان های ناقص است.

انشاء الله موضوع بحث ما همین خواهد بود.

صلی الله علیک یا ابا عبد الله

صلی الله علی الباکین علی الحسین ع

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی