السلام علیک یا ابا عبدالله
الحمد لله رب العالمین، بارء الخلائق اجمعین، والصلاة والسلام علی اشرف
الانبیاء و المرسلین حبیب قلوب العالمین ابی القاسم محمد (ص) و علی اهل بیته
الطاهرین المعصومین المنتجبین و لاسیما بقیة الله فی الارضین روحی له الفداء
]مقدمه[
دیروز بحث شد که طراوتی
که هر ساله در مواجهه با ایام محرم وجود ما را احاطه می کند، این دلیل دارد. این
فضا برای کسی که دنیا را پشت در هیئت گذاشته و آمده داخل محفل، لحظه به لحظه تعالی
است. اینکه دنیا را پشت سر گذاشته، نه اینکه اینجا آمدی حاجت مادی نیار و به فکر
زن و بچه نباش و این حرفها، نه! منظور اینکه کسی که بند دنیا باشد، وقت ندارد که
بیاید به مجلس حضرت، اصلاً وقت هم داشته باشد دلیل ندارد. چرا بیاید بنشیند در
مجلسی که موضوعش مربوط به 1375 سال پیش، در یک کشور دیگر، یک قوم دیگر است و این
موضوع و واقعه چند ده مرز هویتی با او دارد. کسی که این مرزها را نادیده می گیرد و
میاید در مجلس اباعبدالله ع می نشیند تمام این مرزها دنیایی را نادیده گرفته و فقط
بواسطه یک ارتباط آمده، اینکه حسین امام من است و منم غلام حسین. رابطه امامت و
ولایت که تمام مرزهای دنیار را می شکند و بی اعتبار می کند.
وقتی با این ارتباط آمدی
همینکه شرف حضور دارد تعالی است و از مولایی که بعد از این همه مرز او را یافته ای
هرچه می خواهی بخواه. امیری حسین و نعم الامیر!
بعد اینکه احساست را گره
زدی به احساس حضرت، این تعالی دوم که خوب سطح پروازش بالاتر است.
در مجلس حضرت اباعبدلله
خیلی ها درگیر احساس خود هستند و برای گدایی نیازهای خودشان آمدند. این خوب است یا
بد است؟ اتفاقا خیلی خوب است. اینکه آدم عرض نیازش را ببرد نزد مولی و سرور حقیقی.
ایشان هم خاندان کرمند، عطا می کنند، آن هم ما فوق رغبت و انتظار.
اما عرضم اینکه می شود
همین ابراز نیاز را بکشیم و با زحمت و با گذر از تمرکز بر خواسته ها خود و با کنار
گذاشتن خودخواهی، وصل کنیم به احساس حضرت. چگونه؟
گفتنش ساده است لحاظش و
پایبند ماندنش سخت است.
در کنار هزار حاجت شخصی
که میل و خواهش خودت است، حاجت های حسین را هم قرار بده. ادب کن و آنها را مقدم
کن.
اینطوری دعا کنیم، اول
صلوات، بعد حاجت حسین بعد حاجت خودمان.
امّا سبحان الله، مگر
حسین ع هم حاجت دارد؟