السلام علیک یا ابا عبدالله
کاروان دلباختگان
اباعبدالله فضای شهر، محل و مدرسه همه و همه را تغییر داده. دیگر کسی دغدغه درس و
بحث ندارد، حتی حاج آقای بها... که به نوعی سنتی ترین تم حوزوی را در بین اساتید
ما دارند هم، امروز بعد از این که از قم آمد تهران و موافقت جمع جاماندگان کاروان
را جلب کرد، درس را تعطیل کرد و با عجله برگشت قم تا از کاروان جا نماند.
من جا مانده ام و هیچ
کار خدا بی حکمت نیست. شاید حکمتش این است که باید چون پدرم آدم ع در میان صخره
های تنگ و سرد زمین هبوط، دست توسل به آسمان برده و دقیق بجویم که چه گناهی در این
40 روز مرا از عرشه کشتی نجات به این تنگنا کشیده؟ چه شد که گلویی که فریاد یا حسینش
در میانه حلقه شور بلند بود امروز صدایش خاموش شده و آه الوداع هم که صدایی ندارد.
می دانم که یا لثارات گفتن کار من نیست.
این روایت از امام صادق را
شنیده ای که می فرماید «إِذَا لَمْ تَکُنْ حَلِیماً فَتَحَلَّمْ»1، اگر آدم حلیمی
نیستی ادای حلیم بودن را در آور؟ اگر این را تطبیق دهی به خون خواهی حسین ع، آن
هایی که الان پیاده در راهند، یا پشت مرزند و یا و یا و... آن هایی که از جریان
موظفی زندگی روزمره خود کندند و در راهند، اینها دارند مشق می کنند خون خواهی حسین
ع را و من که حتی از در آوردن ادای خون خواهی او عاجزم، می دانم که یا لثارات گفتن
کار من نیست.
باید بجویم گناهی را که
مرا پابند زمین کرده.
یا أَیُّهَا الَّذینَ
آمَنُوا ما لَکُمْ إِذا قیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فی سَبیلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ
إِلَى الْأَرْضِ
أَ رَضیتُمْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا مِنَ الْآخِرَةِ
فَما مَتاعُ
الْحَیاةِ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلاَّ قَلیل2
________________________________
1. ِالکافی ج : 2 ص : 113
2. 38 توبه